نبوغ خدادادی شهید مسعود و شهید سلیمانی در فهم موقعیت ها، تیزبینی و واقع بینی نسبت به امور، شناخت دقیق دشمن، تجزیه و تحلیل صحیح تحولات، قدرت سازماندهی نیروها و امکانات، رفع موانع داخلی و خارجی، تبدیل تهدیدها به فرصت، قدرت انتخاب تاکتیک های مناسب، ایمان و توکل آنها به خداوند، از ویژگی های مشترک دو فرمانده رشید اسلام، شهید سلیمانی و شهید مسعود بود که از آنها چهره ای کم نظیر و شاید بی نظیر ساخته بود
نقش فرماندهی سردار سرلشکر شهید قاسم سلیمانی چه در دوران حمله رژیم بعث صدام به ایران و چه زمانی که سکان نیروی قدس را در دست گرفت؛ و نقش احمدشاه مسعود، چه در دوران دفاع از افغانستان در مقابل متجاوزین شوروی و چه در دورهٔ مقاومت علیه افراطیت و تروریسم، یک نقش ویژه و برجسته بود.
کسانی که از نزدیک این دو فرماندهٔ اسلام را می شناختند و یا با آنها کار کرده بودند از آنها به عنوان یک چهره کاریزماتیک یاد کرده و جملگی بر صفات و ویژگی هایی همچون خلوص نیت، تواضع، شجاعت، ساده زیستی، هوشمندی، پرکاری، خستگی ناپذیری، قاطعیت و توانایی مدیریت راهبردی و نیز روحیه شهادت طلبی آنها تاکید داشتند.
قهرمان ملی افغانستان بارها با همسرش از شهادت حرف زده بود، حتی از وی پرسیده بود که بعد شهادت چه کار میخواهد بکند. یا اینکه به همسرش گفته بود چگونه بعد شهادت مواظب فرزندانش باشد. در سوی دیگر سردار دلها نیز، بارها از شهادت حرف زده بود، وقتی شعری در باره شهادت می خواند بغض میکرد، از رفیقان شهیدش یاد می کرد و خودش را جامانده از قافلهٔ شهدا می خواند، همهٔ اینها حکایت از روحیهٔ شهادت طلبی این دو قهرمان داشت.
اما با وجود روحیهٔ شهادت طلبی این دو سردار اسلام، آنها بر دشمنان سخت می گرفتند و با تیزهوشی و درایت و فرماندهی مقتدرانه، عرصه را بر دشمنان تنگ می کردند و با دستورات هوشیارانهای شان، سبب شکست دشمنان می شدند.
شهید احمدشاه مسعود نبوغ نظامی خویش را در جریان جهاد علیه تجاوز اتحاد جماهیر شوروی و دوره مقاومت ملی علیه گروه طالبان که متشکل از جنگجویان عرب، چچن، پاکستانی، ازبکستانی و افسران ارتش پاکستان بود، به خوبی به نمایش گذاشت. با وجودی که در همهٔ این دورهها منابع کافی مالی و تسلیحاتی در دست نداشت، اما با همکاری ایران مخصوصا سردار سلیمانی، فرماندهی و رهبری هوشیارانه، احمدشاه مسعود توانسته بود یک نیروی جنگی موثری را علیه متجاوزین و تروریستان ایجاد کند.
هنر دیگر قهرمان ملی افغانستان استفاده از منابع محدود برای پیروزی بود. در حالی که دشمنان مسعود همیشه از منابع سرشار مالی و تسلیحاتی برخوردار بودند. به عنوان مثال ارتش اتحاد جماهیر شوروی به عنوان یک ابرقدرت و با داشتن تمام امکانات تسلیحاتی مدرن و استراتژیستهای بزرگ، نتوانستند ارتش نامنظم و کوچک مسعود را شکست دهد. طالبان با داشتن حمایت منظم کشورهای خلیج فارس و غرب و حمایت مستقیم ارتش پاکستان نتوانستند بر مسعود پیروز شوند. اما در مقابل با وجودی که مسعود از منابع قوی حمایتی برخوردار نبود و حتا زمانی را در انزوای جهانی و منطقهای به سر برد و تنها حامی وی ایران و سردار سلیمانی بود، موفقیتهای بیشماری علیه دشمنانش به دست آورد.
در سوی دیگر، سردار شهید قاسم سلیمانی شجاعت و شهامت خود را در دوران جنگ تحمیلی رژیم بعثی صدام علیه ایران به منصه ظهور رساند.
شهید سلیمانی همچو شهید احمدشاه مسعود، دوره جوانی و میانسالی خود را در کوران حوادث و بحران های سخت سپری کرد. وی نبوغ خود را در دوره مبارزه با گروهک های مسلح در غرب ایران، دوران 8 ساله دفاع مقدس، دوره مبارزه با اشرار در شرق ایران و سرانجام در عصر جنگ های نامتقارن در غرب آسیا به نمایش گذارد و موفق شد معادلات امنیتی ـ نظامی را به ویژه در تلاطم درگیری های منطقه، دچار دگرگونی اساسی کند.
در طی این سال ها، فرماندهی مقتدرانه شهید سلیمانی در عملیات های مهم منطقه ای، در حدی بود که محور مقاومت را پیروز معرکه های دشواری همچون جنگ 33 روزه لبنان، جنگ های غزه و نبرد تاریخی علیه گروه تکفیری ـ تروریستی «داعش» نمود.
نبوغ خدادادی شهید مسعود و شهید سلیمانی در فهم موقعیت ها، تیزبینی و واقع بینی نسبت به امور، شناخت دقیق دشمن، تجزیه و تحلیل صحیح تحولات، قدرت سازماندهی نیروها و امکانات، رفع موانع داخلی و خارجی، تبدیل تهدیدها به فرصت، قدرت انتخاب تاکتیک های مناسب، ایمان و توکل آنها به خداوند، از ویژگی های مشترک دو فرمانده رشید اسلام، شهید سلیمانی و شهید مسعود بود که از آنها چهره ای کم نظیر و شاید بی نظیر ساخته بود.
نکته مشترک مهم دیگر این دو فرمانده عدم علاقه آنها به تشریفات و مقامهای تشریفاتی بود.
فرمانده مسعود و سردار سلیمانی فرمانده عالی و راهبردی بودند، اما در بند عرف نظامی گری کلاسیک نبودند، لذا هنگام ضرورت از قرارگاه نظامی خارج شده و پا به میدان تاکتیک نهاده و صحنه نبرد را هدایت می کردند.
در واقع تیزبینی، شجاعت و روحیه جهاد و شهادت طلبی، میدان های سخت را زیر پاهای استوار آنها هموار کرده و از طرفی، به سایر فرماندهان و مجاهدان روحیه مضاعف می بخشیدند.
فرمانده مسعود همچو سردار سلیمانی تمایلی به مقام های تشریفاتی نداشت و زمانیکه از طرف گلبدین حکمتیار وعده داده شد که اگر احمد شاه مسعود از وزارت دفاع کنار رود او از جنگ و پرتاب کور کورانهٔ راکت ها به کابل دست می کشد و در دولت سهم می گیرد، همه دیدند که احمد شاه مسعود به امید صلح از وزارت دفاع کناره گیری کرد ولی گلبدین عهد و پیمان خود را شکست و به پرتاب راکت های کور عجولانه ادامه داد.
سردار سلیمانی نیز همان گونه که در عرصه نظامی فرماندهی نابغه بود، در حوزه سیاست هم یک کنشگر هوشمند و بصیر بود. وی ضمن آن که از ورود در سیاست به مفهوم جناحی پرهیز داشت، پیشنهاد مناصب عالی سیاسی مانند ریاست جمهوری را رد می کرد.
در نگاه خارجی نیز از شهید قاسم سلیمانی و شهید احمدشاه مسعود به عنوان فرماندهانی مدبر و هوشمند و شجاع یاد شده است. دشمنانشان با آن که از آنها کینه به دل داشتند، اما هیچ گاه قادر به نادیده گرفتن صفات متمایز و برجسته آنها نبودند. نام احمدشاه مسعود در مسکو، مرکز قدرت شوروی سابق که ابرقدرت همطراز آمریکا محسوب می شد، همیشه بر سرزبانها بود حتی دشمنان مسعود توانایی های وی را تحسین می کنند.
جنرال گروموف، فرمانده نیروهای شوروی در افغانستان میگوید: «او(مسعود)، باوجود آنکه یکی از مخالفان اساسی ما بود اما شخص شایسته بود. احمدشاه مسعود همه چیز را بسیار خوب می فهمید. مردم او را بسیار دوست داشتند. مسعود شخص بسیار متعهد بود. اگر او وعده میداد، پس صد درصد باید باور میداشت که او به قول خود وفا میکند.»
در سوی دیگر، وال استریت ژورنال در بارهٔ شهید قاسم سلیمانی، آن ایام نوشت: «با پایان جنگ عراق، نزاع آمریکا با سرلشکر سلیمانی و سپاه قدس به قلمروی جدیدی گسترش یافت. آمریکا به طور آشکار اعلام کرد که ایران تلاش می کند تا همپیمانان آمریکا در یمن، لبنان و بحرین را سرنگون کند.»
وال استریت ژورنال در ادامه به جایگاه سردار سلیمانی در زمینه سیاست خارجی ایران اشاره کرده و او را واجد این صفات و ویژگی ها می داند: «نافذ اطلاعاتی، استراتژیست سیاست خارجی، دیپلمات، فرمانده نیروهای رزم و برنامه ریز عملیات های پیچیده»
«ریچارد کلارک» از مشاوران سابق امور امنيتی کاخ سفيد نیز گفته بود: «من سلیمانی را یک نخبه شرور می دانم که پشت تمامی عملیات های گسترش نفوذ ایران قرار دارد.»
با این اعترافات درمیابیم که احمدشاه مسعود ابرقدرت شرق را به زانو درآورده بود و قاسم سلیمانی ابرقدرت غرب را چنان در منطقه شکست داد که حتی در درون امریکا نیز اثرات آن نمایان گشته و دیری نخواهد پائید که جزنامی از قدرت پوشالی غرب، دیگر اثری باقی نماند.
اعتراف دوست و دشمن به توانایی ها و ویژگی های برجسته شهید مسعود و شهید سلیمانی به ویژه در حوزه مدیریت و فرماندهی راهبردی، حاکی از آن است که دشمنان ملت افغانستان و ایران، شخصیتهای بسیار مهمی را در دو مقطعه، مورد هدف قرار داد. از سوی دیگر، فقدان این دو فرمانده بزرگ، سرمایه ارزشمندی را از جهان اسلام و ملتهای افغانستان و ایران ستاند که به سادگی قابل جبران نیست.
با این حال مکتب اسلام که امثال مسعود و سلیمانی ها را در دامان خود پروراند، قادر به پرورش سلیمانی و مسعودهای دیگری نیز خواهد بود.
نویسنده: ایمانی
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/21453
تگ ها: